کمندِ آن سیه زلفت چه زیبا داده بربادم
که تا عرش الهی رفته شور و داد و فریادم

میان سینه زخمی دارم از عشق تو ای مه‌رو
مگر لایق نبودم بندگی را کردی آزادم؟

به کوی تو به شیدایی شدم مشهور و نام‌آور
چو فرهادم، ز «شیرین»ی به چاه غم درافتادم

ز عشق تو پدید آمد همه درس وفاداری
ببین، ناخوانده درسم من، که در عشق تو استادم 

تویی شیرین و من فرهاد کوهستان غمگینم
که از دست غم و بی‌اعتنایی‌ها به فریادم

من اینک در سلوک هفت شهر عشق جا ماندم

چرا؟! چون با دو چشم مئ پرست تو در افتادم

نشد ویرانهٔ دل زاشتیاقت یک دمی خرّم
شده رنج و سیاهی در غمت تقدیر و بنیادم
#بهناز خرّم

منبع

مشخصات

تبلیغات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

ناودون Series shop تیر موزیک | دانلود آهنگ جدید زومیت دانلــود بـرای هــمـه | نرم افزار، بازی، انیمیشن، فیلم و ... شنهای سفید مداح اهلبیت: کربلایی علی پوروهّاب مارکت سنتر ایرانیان تاریخ ایران و جهان